رزاق مامون که به گفته خودش در مصاحبه در برنامه «چهرهها» با تلویزیون طلوع، زمانی عضویت حزب اسلامی افغانستان را داشته، حال میخواهد «افتخارات» بیشتری را برای خود کمایی کند.
در ابتدا نگاهی به زندگینامه مامون میاندازم تا برای خوانندگان روشن گردد که این فرد چقدر انسان مرتجع و به قول مردم عام «مگس هر دوغ» میباشد.
رزاق مامون به جرم داشتن کارت گلبدینی و عضویت در این حزب خاین، ده سال زندان را سپری نموده و بعد از این که از زندان آزاد شد بنابر گفته شخص خودش از «دمکراسی دوران نجیب» به وجد میآید و به طرف روزنامهنگاری رو میآورد و در این راه مشوق اصلیاش نویسنده خادی-جهادی رهنورد زریاب بوده است. بعد از شروع سالهای خون و خیانت جهادی به دعوت احمدشاه مسعود مدیر مسوول «هفتهنامه کابل» شد. مامون در این زمینه بسیار با افتخار و غرور میگوید که مسعود او را در یکی از خانههای مکرویان دعوت میکند و در حالی که بالاپوش آبی به تن دارد از وی خواهش میکند که مسوولیت این نشریه را به دوش گیرد. مامون این خواست مسعود را با کمال میل میپذیرد و اضافه میکند که نشریه باید بر علیه بنیادگرایی و پاکسان مبارزه نماید و مسعود هم دست خود را دراز نموده و قبول میکند. مامون میخواهد با این چرندیاتش کمک شصت هزار دالری ماهانه «آی اس آی» به مسعود و افکار و کردار فاشیست مسعود را که در اثر آن دست به کشتار روشنفکران در شمالی زد و یا آنان را زنده به دریا انداخت، پنهان نماید.
چندی قبل در برنامه «گفتمان» تلویزیون طلوع، رزاق مامون و خادی دیگری به نام نادر احمدزی (به گفته یک دوستم چهره این فرد به جنرالهای خونخوار هیتلری میماند) به دفاع از نجیب آدمکش نشسته بودند. مامون کتابی را به نام «رازهای نهفته» نوشته است که تحقیق درمورد قتل نجیب در زمان طالبان میباشد. در این برنامه رزاق مامون با بسیار بیشرمی تکرار میکرد که چرا دولت افغانستان و دیگر نهادهای مدنی برای محاکمه قاتلین «داکتر نجیب» تلاش نمیکنند و میخواهند سران جهادی را به بهانه دستداشتن در گور دستجمعی چمتله بدنام کنند.
برای مامون باید گفت که او با گفتارش تاریخ را تحریف نمیتواند و قبل از محاکمه قاتلین نجیب، شخص نجیب خودش باید حداقل به خاطر رئیس خاد بودنش مجازات شود.
برادر عزیز بسیار خوب مردانه و جانانه نوشته کرده ای.
به امید موفقیت های زیاتر شما.
دوست عزیز اندیشه،
با وجودی که خودت زن هم هستی ولی باز هم نوشتی که مردانه نوشتهام. خوب بود که به جای «مردانه» کلمه دیگری را انتخاب میکردی مثلاً «شرافتمندانه» و یا امثالهم.